همشهری آنلاین-گروه سیاسی: امسال نیز نشست سالانه منافقین در پاریس با وجود وعدههای فرانسه مبنی بر لغوش برگزار شد. این اتفاق همزمان با لرزه بزرگ بر مقر این تشکیلات تروریستی در کمپ تیرانای آلبانی رخ داد و طول موجهای پر نوسانی از چند و چون برنامه رفتاری اروپا با این گروهک در رسانهها ارسال کند.
ابوالقاسم دلفی سفیر پیشین ایران در فرانسه معتقد است سرنوشت گروهک منافقین در اروپا بیش از هر چیز به تنظیم مناسبات ایران با فرانسه و آمریکا ارتباط پیدا میکند. تحلیلهای او درباره حمله پلیس آلبانی به کمپ منافقین و رفتارشناسی اروپاییها در ارتباط با منافقین را میخوانید:
توئیت مهم مقام دولتی درباره منافقین
آینده حضور منافقین در اروپا با توجه به تنشهای ایجاد شده بین آنان و دولت آلبانی چه خواهد بود؟
با نگاهی به ابعاد مختلف موضوع نفاق و گذشته سیاه این فرقه تروریستی این استنباط اولیه بدست میآید که اصولا بحث منافقین و پرونده حضور آنان در اروپا به طور کلی و به نوعی موضوع روابط ایران و فرانسه محسوب میشود.
وقتی قرار شد منافقین از لیبرتی و پایگاه اشرف در عراق اخراج و بیرون روند، صحبت از این بود که به جایی خیلی دورتر از مرزهای ایران منتقل شوند، ولی چون از گذشته های نه چندان دور و خصوصا دوران جنگ عراق علیه ایران و حمایت های فرانسه از صدام، با هماهنگی های سوسیالیسم فرانسه به سردمداری آقای فرانسوا میتران (رئیسجمهور پیشین فرانسه در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰میلادی) و خانم دانیل میتران (همسر فرانسوا میتران) که جزو سردمداران سوسیالیسم بینالمللی بودند، و از قبل با منافقین ارتباطاتی سازمانی و تشکیلاتی داشتند، مقدمات استقرار فرقه نفاق در فرانسه مهیا شده بود و پس از فرار بنی صدر به همراه داماد آینده اش مسعود رجوی به فرانسه، پناهندگی سیاسی به آنها اعطا و مقدمات فراهم سازی امکان حضور سایر اعضا این فرقه در فرانسه آماده شد.
بنابراین فرانسویها از قبل از اخراج منافقین از عراق و لیبرتی، زمینه ها و امکانات لازم را به عنوان مرکز مدیریت نفاق به این گروهک داده بودند و این پایگاه باعث شد تا حتی زمانی که منافقین به کمپ اشرف در عراق دوره صدام هم کوچ کرده بودند و در آنجا یک دژ نظامی ساختند، مقرشان در حومه پاریس را از دست ندادند و آنجا را برای خودشان تا به امروز نگه داشته اند.
نشستهای منافقین چرا در پاریس تکرار میشوند؟
فرانسویها با منافقین علقههای بسیار گستردهای دارند و این علقهها با بحث سوسیالیسم بینالملل ممزوج است. سوسیالیستهای فرانسه این علقهها را با فرقه نفاق تقریبا در تمامی تاریخ حیات این گروهک تروریستی حفظ کرده اند.
تنها استثنا مناسبات نفاق با فرانسه مربوط به مقطعی است که آقای ژاک شیراک (از حزب راست و گلیستهای فرانسه) نخست وزیر فرانسه شد و چون سیاستمدار راست بود، در یک مراوده با جمهوری اسلامی ایران بر سر برخی موضوعات و مشکلات روابط دوجانبه، همه منافقین مستقر در کشورش را سوار یک هواپیما به کشور گابن در قاره افریقا آفریقا میفرستد.
اگر چه بهدلیل بروز پاره ای معضلات در روابط، اخراج منافقین به افریقا طولانی نبود، ولی نشان داد که جریان راست فرانسه در قضیه منافقین میتوانند مشکلگشاتر از چپهای این کشور ایفای نقش نمایند.
در شرایط فعلی اگرچه آقای ماکرون در فرانسه سمبل جریان جدیدی در این کشور شناخته میشود ولی اصالتا وابسته به حزب سوسیالیست است. ایشان وزیر اقتصاد دولت سوسیالیست آقای اولاند رئیسجمهوری پیشین فرانسه بوده است و در یک جریان سازی سیاسی از دولت اولاند کناره گرفت و به عنوان فردی مستقل از سوسیالیستها به ریاست جمهوری رسید.
بنابراین در موضوع فرقه نفاق تا زمانیکه فرانسویها تصمیم به دست زدن به ترکیب منافقین و پایان دادن به حضور منافقین در فرانسه نزنند، اتفاق موثری در این پرونده رخ نخواهد داد. در وضعیت فعلی فرانسویها اگر هم در ظاهر امر اقدامی در موضوع منافقین میکنند، بدون پشتوانه واقعی است و مثلا امسال یک هفته مانده به سالگرد اول ژوئن، ۳۰خرداد (سالگرد آغاز حملات مسلحانه منافقین در داخل کشور) اعلام کردند بدلایل امنیتی مراسم سالگرد منافقین برگزار نمیشود. لیکن دو هفته بعدتر گفتند انجام میشود و انجام هم شد. فرانسویها از این بازیها نیز درمیآورند که در ابتدا از آن استقبال هم میشود، ولی بعد این مراسم را بزرگتر و مفصلتر هم برگزار کردند.
این بازی، بازی فرانسوی است. اگر قرار است مشکل منافقین حلوفصل شود، روابط ما با فرانسه باید از شکل فعلی آن خارج شود. عمده گروگان روابط ما با منافقین، فرانسویها هستند. به زبانی دیگر، فرقه نفاق گروگان فرانسه در روابط دوجانبه است و ظاهرا تا زمانی که موضوع زندانی های دوتابعیتیهای فرانسه در ایران و مشکلات اقتصادی ایران و فرانسه وجود دارد، بحث منافقین ماجرای پیچیدهای است که ورود به آن مشکلی را حل نخواهد کرد.
حتی در زمان جنگ هم این اتفاق نیفتاد. فرانسویها در جنگ ایران و عراق هم با وجود اینکه بهواسطه ماجرای حضور قبلی امام خمینی(ره) در پاریس و در زمان ریاستجمهوری ژیسکار دستن میخواستند روابط با ایران را متحول کنند، لیکن به دلیل نقش فرقه نفاق در جاسوسی جنگ، در کنار صدام ایستادند و در طول جنگ به صدام علیه ایران کمک کردند.
نتیجه قهری بحث فوق میتواند حاکی از این باشد که سرنوشت منافقین در گرو روابط ایران و فرانسه است. اگر این روابط دستخوش تحولی شود که منافع و امنیت دو کشورتامین شود، میتواند به راه حلی مورد قبول دو طرف برسد، و اگرنه، این وضعیت هم چنان در مجموعه معضلات روابط ایران و فرانسه باقی خواهد ماند.
یعنی نقش فرانسه را پس پرده حضور منافقین در آلبانی پررنگتر میدانید؟
باید توجه داشت که برای بخشی از کادرهای منافقین در آلبانی، پایگاهی بهعنوان اشرف۳ ایجاد کردهاند وآنها را در آنجا اقامت داده که فعالیت های مخرب علیه ایران داشته باشند. دولت آلبانی یک دولت قوی و مستقلی نیست؛ دولت ضعیفی است که فساد تا عمق آن وجود دارد و آنجا با پول میشود همه کار کرد. گفته میشود منافقین اصلا با پول دولت آلبانی را خریدهاند و همه کارهای مدنظرشان را در آنجا انجام میدهند.
برخی منابع رسانه ای این اتفاقاتی که در آلبانی علیه منافقین رخ داده است را حاصل مذاکرات اخیر و ایران با آمریکا میدانند. که البته درستی این فرضیه را نمیتوان بهصورت قطع تایید یا رد کرد. در عین حال موضوع حضور منافقین در آلبانی به روابط ما با آمریکا هم بستگی دارد، چون آلبانی به نوعی در اختیار آمریکاست و بدون اجازه آمریکا هیچ کار خارقالعادهای انجام نمیدهد.
پس نباید ماجرای پیش آمده درخصوص استقرار منافقین در آلبانی را خیلی جدی گرفت؟
نه منظور این نیست. موضوع منافقین میتواند به گونهای وجهالمصالحه بخشی از ناملایمات مناسبات ایران و آمریکا باشد. ظاهرا ایران و آمریکا در حال مذاکره غیرمستقیم هستند و اخیرا رابرت مالی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران نیز بهدلایلی از فعالیتش کنار گذاشته شده است. برخی نشانههای همبستگی بین اتفاقات اخیر را نشان میدهد و خارج از این چارچوب معلوم نبود اتفاقات کمپ منافقین در تیرانای آلبانی رخ دهد. به نظر برخی کارشناسان غربی و منطقه خاورمیانه، آنچه در آلبانی اتفاق میافتد، میتواند در چارچوب تحولات اخیر روابط ایران و آمریکا تعبیر شود و در تایید این نظریه، از انتشار گزارشهایی در خردادماه درخصوص ملاقاتهای سفیر ایران در نیویورک با رابرت مالی یاد می کنند ضمن آنکه این ملاقاتها تکذیب هم نشد.
یعنی با مذاکرات سیاسی قابل حل است؟
مسلما مذاکرات سیاسی میتواند معضلات را به شکل و شمایل مطلوبتری از نظر مناسبات امنیتی برای ایران درآورد.
تحلیلهای زیادی در روزهای گذشته منتشر شد که اروپاییها از نظر راهبردهای سیاسی دیگر نمیخواهند پناهگاه منافقین باشند. چقدر این تحلیل صحیح است؟
هرگز چنین نیست و همانگونه که تشریح شد اتفاق خاصی نیفتاده است. علتی وجود ندارد که اروپا و آمریکا از عناصری مثل منافقین که عامل اطلاعاتی، نفوذی و جاسوسی هستند بدون هیچ مابهازایی صرفنظر کنند. منافقین دارند به اروپاییها خدمت میکنند، بنابراین اروپا این گروهک را کنار نمیگذارد، آن هم بدون گرفتن امتیاز. در دنیا معادلاتی حاکم است و اروپا چون میداند منافقین در مواردی قابل استفاده هستند با مهره آنها بازی میکند. اروپاییها حتما نهایت استفاده را از منافقین خواهند کرد. اروپاییها تنها در صورتی که امتیازات بیشتری بگیرند، حاضرند منافقین را از دست بدهند.
قطع ارتباط اروپاییها از منافقین چطور شدنی است؟
پرونده منافقین از منظر سیاسی، به گونه ای با روابط ایران با فرانسه و روابط ایران با آمریکا ممزوج شده است. مسائل سیاست خارجی ایران با این دو کشور میتواند به بحث منافقین شکل و جهت بدهد. اگر روابط ایران و فرانسه به یک شرایط پایدار و بازی برد برد طرفین بی انجامد، آن وقت میتواند شرایط دیگری را هم برای فرقه نفاق متصور بود. همچنین اگر روابط ایران با آمریکا به سمتی برود که برخی مذاکرات موثر همچون برخی ادوار سابق انجام گیرد، بسیاری از مشکلات قابل حل خواهد بود، از جمله اینکه منافقین هرگز به شرایط فعلی خود باز نگردند.
نظر شما